مارتیامارتیا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره
، تا این لحظه: 50 سال و 11 ماه و 5 روز سن داره
مارتیامارتیا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره
مارتیامارتیا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

martiya va maman

واکسن هجده ماهگی

1393/11/12 17:08
نویسنده : غزاله
204 بازدید
اشتراک گذاری

باتوجه به سختی های این واکسن و تجربیات مامانهای دیگه..خیلی دوستداشتم زودتر این روز بگذره..وبالاخره در تاریخ 11، بهمن  در مرکز بهداشت غرب انجام شد.

پسر گلم ازینکه صبح توو خواب بیدارت کردم و توهم فکر میکردی دد میریم..خیلی ناراحت شدم ..واکسن توو دست راست و پای راست گلم زده شد..همونجا گفتن واکسن سختیه و بیشتر باید مراقب اقاا باسیم..بعد منزل مامان شهلا مهربون رفتیم..بعد یک ساعت درد پاهای کملت شروع شد و ناله میکردی قوربونت برم..غذا هم نخوردی و فقط بغل مامان و میخواستی...شب درد پات به حدی بود که دست نمیشر بزنیم بهت.....

ازینکه ساکت بودی و شیطنت نمیکردی ونمیتونستی راه بری خیلی دلم گرفت...ایشالا خدا همیشه پشت وپناهت باشه.اینم برای سلامتی و رشدت لازم بود، الان بعد دوروز کمی بهتری ولی هنوز نمیتونی راه بری...خیلی دوست دارم گل باغ زندگیم ایشالا زودی خوب میشیبووس فراوون نازدونه

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به martiya va maman می باشد